کمال گفت: «انتخابات تقلبی است. در کشور همه میدانند که دروغ است. با وجود این، رسمی اش میکنند و مسلط بر مملکت. یعنی برای مردم جا میافتد نمایندگانشان دزدانی هستند که کرسیهاشان را دزدیدهاند. وزیرانشان هم مناصبشان را دزدیدهاند، و این یعنی که حکومت و کل سیستم متقلب است و دروغگو، و دزدی و پشتهماندازی و فریبکاری بهطور رسمی پذیرفته شده. به این ترتیب، اگر شهروندی عادی به اصول و اخلاق کفر بورزد و به فریب و فرصتطلبی ایمان بیاورد، گناه کرده؟»
احمد با شور و هیجان گفت: «بگذار حکومت کنند. در هر شری خیری هست. برای ملت ما همان بهتر که بر او ستم روا بدارند تا به دست حکومت محبوبش بیحس شود و به نظامی اطمینان کند که اعتنایی به خواستههای واقعیاش ندارد. پس از اینکه مدت ها فکر کردم به این نتیجه رسیدم که به حکومت طاغوتهایی مثل محمد محمود و اسماعیل صدقی خوشامد بگویم.»