در سرزمین همیشه برفی ارکنوالد نهنگ ها در میان کوه های یخی شنا می کنند خرس های قطبی در یخچالها پرسه میزنند و گرگ ها در توند راها شکار می کنند، اما مردم این سرزمین به راحتی جایی دیده نمی شوند...
ما در جهانی زندگی میکنیم که به شکل بیمارگونه ای شیفته استعداد است. این وسواس فرهنگی باعث میشود کوششهای فردی برای شکوفایی توانایی های نهفته نادیده گرفته شود
در ژرفای کوه های آرام، آمایا، پس از طوفان برفی سهمگینی که او را بی پناه رها کرده، در پی یافتن پدر و مادرش سرگردان است تا این که با گرگی خردمند رو به رو می شود، گرگی که در سفری ناشناخته و فراموش نشدنی هم قدم و راهنمای اوست.