برزویه از طبیبان بزرگ ایران درباره خود چنین گفته - پدر من از سپاهیان و مادرم از خانواده علمای دین زرتشت بود...

روایت است که سه خواهر که با هم زندگی می کردند پدر و مادرشان از دنیا رفته بودند برای آن ها یک نردبان و یک آسیاب دستی و یک گربه به ارث گذاشته بودند..

آن پری‌زاد سبزپوش، مجموعه داستانی از صمدطاهری، نویسنده‌ی صاحب‌سبک و بسیار تحسین شده‌ی جنوبی‌ست.

ما آدم های بیچاره ای بودیم و ستوان مکری بیچاره تر از ما.

من به‌ زودی، خیلی زود، خواهم مُرد. رودخانه‌ها یخ‌جامه‌هاشان را از تن می‌ کَنند و من بر جریان برفابِ واپسین می‌روم... به کجا؟

آپارتمانشان آخرین آپارتمان یک برج بلند است. به دیوار اتاق خواب تصویر یک منظره‌زده شده است. منظره دریاست. طلوع خورشید و دو پرنده‌ای که رو به دریا ‌می‌روند. صبح دوش آب سرد. نوشیدن قهوه بی، شکر همراه برشی کیک و مارمالاد....