"در انتظار گودو" نمایشنامه بسیار سادهای است: کنش آن در مکان ماوقعی اتفاق میافتد که تقریبا به هیچجا شبیه نیست. توضیح صحنهی محل کنش بسیار ساده است: جادهی بیرون شهر، یک درخت، غروب.
به زودی مجبور میشد فکر دیگری بکند،چون آن دخمه رسما کلنگی و غیر قابل سکونت اعلام شده بود،به زودی مجبور میشد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و در آوردن لباس را در محیطی کاملا بیگانه آغاز کند.