مالوی، پس از زمین گیر شدن، در اتاق مادرش زندگی می کند. او باید قصه و چگونگی روند اتفاقات زندگی اش را به صورت یک داستان نوشته و هر هفته در روز یکشنبه، به مردی که برای گرفتن داستان ها به سراغش می آید، تحویل دهد. مالوی به خوبی به خاطر دارد که چه چیزی باعث شده به این اتاق منتقل شود. او با مرور خاطرات به یاد می آورد که بر روی تپه ای ایستاده و در حال تماشای دو مرد بوده است که در کنار یک جاده به سوی هم قدم می زده اند