کتاب "سمفونی مردگان"، روایتی معاصر از داستان هابیل و قابیل است و در زمان انتشار خود در ایران با تحسین و تمجیدهای گسترده ای رو به رو شد. داستان این اثر در اردبیل و اندکی پس از جنگ جهانی دوم می گذرد....
آمد و نشست توی آینهبندان چشمهای من. نه لب ساحل بودیم که نسیم بچرخد توی موهایش نه کنار شمشادها که من برایش توی دلم شاه شمشادقدان را ضرب بگیرم و نه صدای مرغهای دریایی میآمد. ما در دهان مرگ به زندگی فکر میکردیم.