عروس ناخواسته ماجرای عشقی است که میان آراد و توتیا جاری است. هر دو یکدیگر را عاشقانه دوست دارند ولی هر دو با احتیاط در راه عشق یکدیگر قدم برمیدارند...
می دانم خوشگله. امروز روز خوبی است برای عاشقی کردن. حیف که لنگم. اگر لنگ جنس نبودم، اگر مامان ملوک… اگر سارا… اگر… آن وقت ترک موتورت می نشستم و توی شهر چرخ می زدیم...