در کتاب «قرنطینه» بیماری مسری و مهلکی به نام اسکورج در کشور شیوع پیدا کرده است. نگهبانها هر کسی را که مشکوک به این بیماری باشد به زور با خودشان میبرند تا برای اسکورجِ مرگبار آزمایش بدهد...
خانواده لاک وود یک خانواده 5 نفره است که به قصد نجات عضو کوچکتر یعنی سام از چنگال ابرهای تیره از شهر کلیفدن عازم سفر به سرزمین شگفتانگیز، به جنوبیترین نقطه کره زمین هستند...
سیلکی استعداد خوبی توی قصهبافی داره و حسابی خوش زبونه. اون با استفاده از کلمات میتونه مشکلات رو از سرش واکنه یا صاف بره توی دل مشکلات. حالا سیلکی توی دردسر بزرگی افتاده. اون برای نجات خونوادهی گمشدهش یه شانس داره. پریها خونوادهش رو دزدیدن. سیلکی فقط به فرصت داره تا بالاخره بتونه واسه خودش یه خونه دست و پا کنه. اما آیا ممکنه نتونه با زبونش مار رو از سوراخ بیرون بکشه و توی مهمترین لحظه تیرش به سنگ بخوره؟
کتاب "جزیره هزار داستان" را نمیتوانی مثل بقیهی کتابها از اول شروع کنی و بخوانی تا به صفحهی آخر برسی. در این کتاب ماجراهای مختلفی پیش میآید که میتوانی به انتخاب خودت به آن ادامه بدهی.
کتاب "هابیت" روایت ماجراهای بیلبو بگینز، همان هابیت سفر كرده و سرگردان است كه حلقۀ یگانۀ قدرت را پیدا كرد (بعضیها میگویند دزدید) و با خودش به شایر آورد...