آیا لیبرالیسم امروز همچنان مدافع آزادی است با به زبان جدیدی برای توجیه اشکال تازه سلطه بدل شده است؟ آیا «آموزش لیبرال» واقعاً انسانهایی آزاد و پرسش گر تربیت میکند با صرفاً نخبگانی جزمی که خود را مأمور هدایت دیگران می دانند؟ اگر حقوق بشر برای همه است چرا برخی می کوشند آن را بازتعریف کنند؟ و آیا تبعیض مثبت درمان بی عدالتی است با خود شکل تازه ای از بی عدالتی است که با زبان عدالت بیان میشود؟ این کتاب با نگاهی فلسفی تاریخی و سیاسی سه بحران بنیادین را در دموکراسیهای لیبرال معاصر بررسی می کند: بحران آموزش بحران حقوق و بحران عدالت. نویسنده با تکیه بر منابع کلاسیک غرب و با واکاوی تجربه زیسته آموزش و حاکمیت نشان میدهد چگونه مفاهیم بنیادینی چون آزادی برابری ،حق عدالت و حتی شهروندی، دستخوش سوء تفاهم بازتعریف و مصادره شده اند. کتاب حاضر، نقدی رادیکال بر ساختارهای فکری و نهادی جهان مدرن است؛ اما نه به قصد تخریب بلکه برای بازگشت به آن پرسشهای اصیلی که دموکراسی، بدون پاسخ گویی مداوم به آنها، نمی تواند دوام بیاورد.