«گشنگی» دومین رمان کتایون سنگستانی روایتی است از جهان آدمهای فاتح. در نخستین رمان سنگستانی، جلبک، مخاطبان ذهنی جزئینگر و طناز را دیدند که ابایی از نشانه رفتن شر ندارد
افرادی را تصور کنید که از زندگی حال حاضر خود راضی نبوده و برای بهبود وضعیت فعلی خود، دست به ایجاد تغییر بزرگی در زندگی خود زده و تصمیم به مهاجرت از وطن میگیرند
مردی را تصور کنید که تمام زندگیاش، تنها در کارکردن در محیطی کثیف و آلوده که از بوی خون و عرق پر شده و سایهی مرگ بر تمام ابعاد آن سنگینی میکند، خلاصه میشود