در جادهای خارج از شهر کُردنشین هَولیر (اربیل) عراق، باران، دختری جوان و کاملا خسته با موهایی ژولیده از زیر روسریای که محکم به سرش بسته بود، با لباس کُردیِ رنگورورفته و تا حدودی پاره، با دمپاییهایی کاملا فرسوده، از اطراف جادهای خاکی که پرنده در آن پر نمیزد، با قدمهایی سست و بیرمق، خودش را به کنار جاده رساند. با رسیدن به جاده هرازگاهی با ترس پشت سرش را مینگریست. به چپ و راستش نگاه میکرد تا شاید ماشین یا عابری را برای کمک پیدا کند...
ناصر سلیمی نویسندهای کرد و خالق این کتاب است. او بیشتر در زمینهی ادبیات مقاومت کردستان، روایتهای مستند از زنان مبارز و تاریخ شفاهی فعالیت دارد.