"عصیان" پرترهای از خردهریزهای بهجامانده از جامعهای متلاشیشده را در کمال سادگی به تصویر میکشد، اما با وجود این سادگی تا مدتها بعد از خواندنش به فکر خواننده خطور میکند.
"ما" در روزگار هزارسال بعد از انقلابی رخ میدهد که «دولت یگانه» را به روی قدرت آورد؛ روزگاری که بشر، عاقبت توانسته بر زمین چیره شود و آن را تحت سلطهی خود دربیاورد و هر عنصر زمینی و طبیعی را پس رانده و دور خود را حصار کشیده است تا از بیرون، از طبیعت (که آن را «دیگری» و بیگانه میداند)، گزندی به او نرسد.
کانت در کتاب "نقد قوه حکم"، تلاش میکند تا قواعد اصلی و اساسی حاکم بر قوهی قضاوت را، درست همانند نقد ارزشمندش دربارهی عقل محض، مشخص سازد و توضیح دهد.
به مدهآ خیانت شده است. شوهر او جیسون او را در پی زنی جوان ترک کرده است. جیسون پیمان وفاداری و عشق خویش با مدهآ را شکسته و حتی از این که دو پسرشان را رها کند اِبایی ندارد. اما مدهآ زنی نیست که چنین اهانتی را تاب آورد و دست به کاری نزند. او با هوش و ارادۀ سرشار خود نیروهای سهمگین درونش را به تمامی به کار میگیرد تا عظیمترین و هولناکترین نقشۀ انتقام را عملی سازد.