سرنوشت گیتار، به طور عجیبی به سرنوشت تودههای ستمکش شباهت دارد که در کشاکش زمانه، علیرغم تمام افت و خیزها رو به تعالی و در نبرد برای اثبات خالیت خود هستند.
هرج و مرج طلب هنرمند است. مردی که بمبگذاری میکند هنرمند است. چون لحظهای عظیم را به هر چیزی ترجیح میدهد. او درک میکند که انفجار نوری درخشنده، غرش تندری تمام عیار، چه اندازه ارزشمندتر از چند تن پلیس بدقوارهی خیلی معمولی است.
طوفانهايی عجيب در اقيانوس به راه افتاده كه دليل آن كابوسهای نپتيون، فرمانروای درياهاست. او معتقد است خوابهايش از تهديدی قريبالوقوع خبر میدهند. پس اميلی و آرون را به مأموريتی فوقسری میفرستد تا دليل اين خوابها را پيدا كنند....