پدیدهای به نام تلویزیون وجود ندارد. تلویزیون چه در مقام دستگاهی با ویژگیهای فناورانه و چه در مقام رسانهی ارتباط جمعی همواره در حال تغییر و تحول است، تعاریف جدیدی می پذیرد و تأثیرات فضایی-زمانی گوناگونی بر جای میگذارد. لورنتس انگل در این کتاب با مروری بر نظریههای تلویزیون آنها را به گفتوگو با یکدیگر وامیدارد و از این گفتوگوها سنتزی پدید میآورد که شاید بتوان آن را نظریهی جامع تلویزیون نامید. نظریههای تلویزیون محصول مطالعات میانرشتهای از مطالعات ارتباط جمعی و نظریههای فرهنگی تا نظریه فیلم، ادبیات و فلسفه است. نظریه تلویزیون درباره فناوریها، نظامها، موقعیتها و امکاناتی است که جهان از طریق تلویزیون در معرضشان قرار میگیرد و در نهایت خودش به آنها مبدل میشود