Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو
    نویسنده: مت هیگ

    کتاب کتابخانه نیمه شب (گالینگور)

    2٬890٬000 ریال
    دهانش آن‌قدر خشک بود که حس می‌کرد گونه‌هایش از داخل روی دندان‌هایش کشیده می‌شوند. از عمق سینه سرفه‌ای محکم کرد و احساس کرد از نظر بدنی فاصله بسیاری با ورزشکاری المپیکی دارد. انگشتانش بوی توتون می‌دادند.
    شابک: 9782001253326
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    روی تختی کوچک درون اتاقکی نقلی سوار بر کشتی از خواب بیدار شد. از آنجا می‌دانست توی کشتی است که زمین زیر پایش تکان تکان می‌خورد. درواقع همین تکان‌ها با اینکه آرام بودند او را از خواب بیدار کرده بودند. اتاقک خالی و ابتدایی بود. پلیور پشمی زمخت و زیرشلواری به تن داشت. پتو را از روی خود کنار زد و متوجه شد که سردرد دارد. دهانش آن‌قدر خشک بود که حس می‌کرد گونه‌هایش از داخل روی دندان‌هایش کشیده می‌شوند. از عمق سینه سرفه‌ای محکم کرد و احساس کرد از نظر بدنی فاصله بسیاری با ورزشکاری المپیکی دارد. انگشتانش بوی توتون می‌دادند. روی تخت نشست و زنی موبور و خوش‌بنیه و آفتاب‌سوخته را دید که روی تختی دیگر نشسته و به او خیره شده است.
    «گو مورون، نورا»
    نورا لبخند زد. امیدوار بود در این زندگی از او انتظار نرود زبان اسکاندیناویایی خاصی را که زن به آن صحبت کرده بود بلد باشد.
    «صبح بخیر.»
    بطری نیمه‌خالی ودکا و لیوانی را روی زمین کنار تخت زن دید. روی صندوقچه بین دو تخت تقویمی با طرح سگ‌های مختلف زده بودند که روی ماه آوریل قرار داشت و سگ اسپرینگر اسپانیل را نشان می‌داد. سه کتاب روی صندوقچه همه به زبان انگلیسی بودند. روی آن یکی که به زن نزدیک‌تر بود نوشته شده بود: اصول سازوکار یخچال‌ها، و دوتای سمت نورا: راهنمای طبیعت‌گردی در قطب شمال و دیگری نسخه کلاسیک نشر پنگوئن از اسطوره ولسونگ: اسطوره نورسی سیگورد اژدهاکش. نورا متوجه چیز دیگری هم شد. سرد بود، از آن سرماهای اساسی. سرمایی که می‌تواند پوست را بسوزاند، انگشت‌های دست و پا را درد بیاورد و گونه‌ها را خشک کند؛ آن هم حتی وقتی داخل اتاق هستی، چندین لایه لباس‌زیر گرم‌کننده پوشیده‌ای، پلیور به تن داری و دو بخاری برقی روشن به طرفت قرار گرفته است.

    جایی در جهان، در گوشه‌ای از این سطح گسترده، کتابخانه‌ای وجود دارد که این فرصت را در اختیار افراد می‌گذارد تا زندگی‌های دیگر خود را ببینند، زندگی‌هایی که در اثر انتخاب‌ها و تصمیم‌های متفاوت شکل می‌گیرند؛ نورا این فرصت را دارد تا بتواند نوع دیگری از زندگی‌اش را تجربه کند، تصمیم‌های دیگری بگیرد و تلاش کند تا حسرت‌هایش را زندگی کند. شاید این بار احساس رضایت بیشتری از خودش و آنچه که برایش رخ می‌دهد داشته باشد و یا برعکس. این کتاب داستان نورا را در خود جای داده و از فرصت شگفت‌انگیزی که در اختیارش قرار گرفته حکایت می‌کند.

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه352
    نوبت چاپ135
    قطعرقعی
    نوع جلدسلفون (گالینگور)
    سال انتشار1403
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه352
    نوبت چاپ135
    قطعرقعی
    نوع جلدسلفون (گالینگور)
    سال انتشار1403