روایتی از درون یک نهاد کمکرسان آلمانی در کابل با کارمندان افغان و مدیران غربیاش؛ قصهی مهدی، صفاکاری (نظافتچی) که در خانهاش کلکسیونی از اعضای بدنهای منفجرشده دارد، قطعههایی که از خیابانهای دشت برچی به غنیمت برده، و میخواهد آنچه را که در تمام این روزها دیده بنویسد.