شب یلدا بود که بلندترین نوشته ی اخیر مرا شکل داد و برای همین تخمه و آجیل و هندوانه و... از من دور شد.

چند عابر در این سو و آن سو می پلکند

مثل پر کاهی بین آسمان و زمین معلق مانده بودم

آن سوی باغچه های تازه ساز، در قسمت قدیمی تر گورستان، توده ای از آرزوهای بی مصرف مانده روی هم تلنبار شده اند،

کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی شامل ۱۲ داستان کوتاه است...

«آهن قراضه» ها، داستان‌های طنزند. «نان خشک» ها، قصه‌های فولکور امروزی و....

مجموعه داستان ایستگاه بعدی ده داستان دارد...

آدم منتظر است آن نخ کشیده شود که نمی شود...

روایتی نفسگیر و راز آلود...