همه شان ناراحتم میکنند. حتا به نوعی میتوان گفت کمی باعث شرمساری ام هستند. فقط بخش ها و لحظاتی از آن ها را قبول دارن. از این گذشته ، هیچ وقت آن ها را بازبینی نمیکنم. در هر حال این قدر فیلم هایی هست که میخواهم ببینم، کتاب هایی که میخواهم بخوانم و موسیقی هایی که میخواهم بشنوم که دیگر وقت ندارم چیزهایی را که دیده ام دوباره ببینم. شما که از مرز نود سالگی گذشته اید، چه دریافتی از زمان دارید؟ دریافتم این است که زندگی حقیقتا بسیار کوتاه است. وودی آلن تعریف خیلی خوبی برای زندگی دارد و آن را مانند رستورانی میداند که تنها غذایش مزخرف است، بلکه پرسش هایش هم کوچک اند. این حرف گویای همه چیز است. واقعیت زنده بودن برایم خیلی راز آمیز است.