«چقدر خسته بود، به طرز وحشتناکی خسته بود. بدنش درد میکرد، پلکهایش سنگین شده بودند. دیگر نمیترسید. خواب... خواب... از آنجایی که در جزیره تنها بود میتوانست با خیال راحت بخوابد. یک پسربچه سرخپوست تنها بود. با خودش لبخند زد. از در جلویی وارد شد. آرامش عجیبی در خانه وجود داشت. با خود فکر کرد: معمولا هیچکس...»آگاتا کریستی مشهورترین نویسنده رمانهای معمایی پلیسی جهان است و این رمان یکی از بهترین و پرفروشترین رمانهای جنایی معمایی است که توسط او نوشته شده است.