"هرمان و دوروتهآ" داستانی است عاشقانه و از این رو با همۀ مثالهایش در ادبیات جهانی - و بسا به همین دلیل - همچنان تازه و دلنشین؛ خاصه که گوته واقعۀ کانونی آن را از رویدادی عینی گرفته است، از آخرین پژواکهای جنگ عقیدتی میان کاتولیکها و پروتستانها؛ هرچند که شرح شاعرانۀ آن را به روزگار خود، به سالهای آشوب و وحشت انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئونی نشانده است. این داستان تا چندین دهه مانند رنجهای ورتر جوان از پرآوازهترین آثار گوته بود، اما نظر به فضای خرده شهری آن، سپس در قرن بیستم تا حدی از یادها رفت. امروزه که جنگ، انقلاب، کوچ اجباری یا که مهاجرتهای تودهوار در سطحی فراگیرِ قارهها، پدیدههایی پرتکرارتر از همۀ گذشتهها شدهاند، این داستانِ دیرینِ عشق در هنگامۀ جنگ، گوته را با ارزیابیاش از بین پدیدههای سرنوشتی، به روزگار ما میآورد.