در کتاب همه کاری که باید بکنی کشتن است، در جنگی بزرگ میان انسان ها و بیگانگانی متجاوز، کیجی سربازی است که در آغاز دوران خدمت کوتاه خود در ارتش به سر می برد. علیرغم زره جنگی فوق پیشرفته اش، او قرار نیست که مدت زیادی را در جنگ دوام بیاورد و خیلی زود می میرد. اما پس از این رویداد، کیجی ناگهان به دنیا بازمی گردد و به گونه ای، زندگی اش یک روز به عقب بازمی گردد. این اتفاق، ترس بزرگی را برای کیجی به بار می آورد و دوباره و دوباره به وقوع می پیوندد. او هر بار کمی بهتر درک می کند که سرنوشتش چگونه می توانست متفاوت باشد.