مهرداد که برای گرفتن بلیت مسابقه ی بوکس خیابانی از دوستش کامی در حال دنبال کردن آدرسی است که او برایش فرستاده، در میانه های راه با رفتار عجیب و کشنده ی یک پژوی سیاه مواجه می شود...
این کتاب ماجرایی را پیرامون سرزمین «عدن» روایت می کند، جایی که بیش از چند سده گذشته توسط اهورای مقدس و در مبارزه قدرتمندانه ی او علیه تیغه ها و شکست آن ها صاحب این نام شد...
نانگاه در زندان گشوده می شود و انوشه زاد، بردیا و فرزام از پی او وارد می شوند و بانو پس از رهایی از بند در می یابد که سوشان، پسرش، در زندان است و فرهاد، شاه را به قتل رسانده…