حس وظیفه آنگاه معنا می‌ یابد که حرفه‌ ای را که در پیش گرفته‌ ای، با عشقی آتشین دوست بداری و چون بر سر دوراهی قرار بگیری، بر اساس نداری وجدانت دست به انتخاب بزنی. یک‌ سو، زندگی در پناه سکوت تحمیلی و سوی دیگر، مرگی همراه با طلیعه‌ی فریاد واپسین حقیقت.

خواننده عزیز متأسفم که باید بگویم کتابی که در دست دارید، بیش از حد ناخوشایند است...

این کتاب یک زندگی‌ نامه سنتی نیست، بلکه مجموعه‌ای از حکایات، خاطرات و تأمل‌های فکری است که حول محور بورخس و آثارش می‌ چرخند

(داستان‌های طنز نوجوان آمریکایی)

همه آنها ناامید هستند، اما ممکن است تصمیم بگیرید که کارهای مقدس انجام دهند...

این شغل مقدس و مقدس من است که در مورد جزئیات زندگی کودکان بودلر تحقیق کنم...

(جنبه‌های اجتماعی نور و ظلمت)

خواب یک زندگی دوم است…

فکر و ذکرش میهن بود و هر آرمان بزرگی که به آن پیوند خورده...