وقتی شب از نیمه میگذرد، هر کسی رازی برای پنهان کردن دارد…
در گوشهای تاریک از شهر، جایی نزدیک دانشگاه، پنج غریبه هر شب به دلایل نامشخصی در یک نقطه به هم میرسند. آنها هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما یک اتفاق عجیب مسیرشان را به هم گره میزند: در دل قبرستانی متروکه، پشت دروازههای بستهی یک کلیسای قدیمی، گودالی تازه پدیدار شده است! در جایی که هرگز نباید باشد.