آره؟ خب بهتره مراقب حرف زدنت باشی تنها دلیلی که میتونی چنین حرفی بزنی اینه که هیچ وقت گرسنگی نکشیدی ، لحن مواین داشت تهاجمی می شد. و من بدون فکر کردن شیرجه زدم توی این کار میگفتم هر چی میشه بذار بشه به درک داشتم هم خوش میگذروندم و هم کار معناداری انجام میدادم فقط همین برام مهم بود. اما یه روز حساب بانکی و رو نگاه کردم و دیدم حتی پول ندارم قبض للفتم رو بدم. خب این قضیه من رو از خواب بیدار کرد. اما یه چیزی بود که نمی تونستم درکش کنم چرا من دارم تقلا میکنم در حالی که تو كيوک این قدر وقت آزاد داری؟ چطور وقت داری همیشه یکی گوربابای همه چیز و تمام روز آدم ها رو قضاوت کنی؟ برای همین به کم در موردت تحقیق کردم و میدونی چی پیدا کرده؟ پدرت رئیس به بیمارستان بزرگه و خونه تون از اون خونه هاییه که آدم های معمولى مثل ما حتى اگه کل عمرشون رو چون بکنن و پول پس انداز کنن باز هم نمیتونن بخرن برام مهم نیست اگه فکر میکنی من حقیر و بستم وقتی فهمیدم تو واقعا کی هستی حالم ازت به هم خورد. تو ملل ما نیستی تو کلی پول داری.