ژولی سرش را از کالسکه بیرون آورد. او کلاهی از پوست سمور بر سر داشت و پالتوپوستش اندام او را چنان پوشانده بود که فقط چهرهاش دیده میشد. ژولی دگلمون دیگر به آن دختر جوانی که چندی پیش شاد و خوشبخت در گردشگاه توئیلری میدوید شبیه نبود. چهره همچنان ظریفش، دیگر آن سرخی و درخشش گذشته را نداشت. چندین لاخه موی سیاه که از رطوبت شبانه وز کرده بودند رنگپریدگی صورتش را برجسته میکردند؛ گویی شادابی و سرزندگیِ چهره ژولی بیحس و کرخ شده بود. با وجود این، در چشمانش آتشی خارقالعاده میدرخشید.
اُنوره دو بالزاک (به فرانسوی: Honoré de Balzac) (زادهٔ ۲۰ مه ۱۷۹۹ – درگذشتهٔ ۱۸ اوت ۱۸۵۰) نویسندهٔ نامدار فرانسوی بود که او را پیشوای مکتب واقعگرایی اجتماعی میدانند.
«کمدی انسانی» نامی است که بالزاک برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربرمیگیرد برگزیدهاست. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازکبینانه روحیات شخصیتهای داستان بالزاک را به یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین رماننویسان دو قرن اخیر تبدیل کردهاست.