آقا، اگر جوانکی خوشسیما بودم، هیچیک از این مصائب بر سرم نازل نمیشد. زنان تنها وقتی سخن مردی را باور میکنند که کلمهی "عشق" را در یکیک جملات خود فرو کردهباشد. آنوقت است که به پرواز درمیآیند، به اینسو وآنسو میجهند، از جان مایه میگذارند.
در داستان گوبسک به زندگی دختر بیبندوبار باباگوریو و حواشی آن سرک میکشیم، همان باباگورویویی که خود سرگذشتی دارد و یکی از رمانهای مجموعۀ عظیم کمدی انسانی به سوانح او اختصاص یافته است.