اگر ساکن پاریس بودید و می‌دانستید که یک شبح در اپرای پاریس، زندگی می‌کند و مسئولین اپرا، وجود او را از همه مخفی کرده‌اند، چه می‌کردید؟ هرگز از کنار ساختمان اپرا رد می‌شدید یا مسیرتان را عوض می‌کردید؟

داستان به زندگی هنری مولیسه، نویسنده‌ای میان‌سال و موفق می‌پردازد که به اجبار برای رسیدگی به وضعیت پدر و مادر سال‌خورده‌اش به زادگاهش باز می‌گردد.

یک تریلر روان‌شناختی هوشمندانه و الهام‌گرفته از هیچکاک، درباره‌ی دو زن عادی که پس از رسیدن به آستانه‌ی فروپاشی، پیمانی خطرناک برای گرفتن انتقام می‌بندند.

من نمى‏ دانم چرا تصور مى‏ كنيم كه آدميزاد مثل ساعت هاى شنى قديمى‏ ست كه با برگرداندن آن به يكباره مى‏ توان همه چيز را از نو شروع كرد؟ از نقطه صفر و بدون پيشينه قبلى با آمادگى كامل براى تبديل شدن به بهترين نسخه خود با تجربه گرفتن از ناكامى‏ ها و سَرخوردگى ‏هاى پشتِ سر!

«نوولی نفس‌گیر، مسحورکننده و روان‌شناختی با طنزی تاریک.» آمازون

(داستان فارسی)