کتاب داستان زنی است به نام « مهرانه » که در یک زلزله ، همه اعضای خانواده اش را از دست داده است. داستان از زمانی آغاز می شود که او سالها بعد در تهران مشغول به کار و زندگی است، اما هنوز کم و بیش در خاطرات تلخ گذشته سیر می کند
دبی، هکتور، لنی و فیل در شهری کوچک زندگی میکنند. آنان بیشتر اوقات با هماند و زندگی پرتکراری دارند. اما این تابستان، دبی تصمیم میگیرد به زنی سالمند کمک کند.