هوداکا پسری دبیرستانی است که به خاطر رفتار خشونتآمیز پدرش از خانهشان در جزیره به توکیو قرار میکند تا شاید برای خودش زندگی تازهای بسازد و بتواند بعد از مدتها راحتتر نفس بکشد...
آیا خانه ها رازهای تاریک و سیاهی با خود دارند؟ آیا جسدها و ارواح در خانه ها باقی می مانند و در زمان مناسب بیرون می آیند؟ آیا گذر زمان خاطرات و شرارت ها را از بین میبرد؟