زونل دیگر در این اثر نفرتی با منشأ خانوادگی را روایت می کند که افسار گسیخته پیش رفته و زنجیره وار مصیبتهای متعددی را رقم می زند و زندگی ها را از هم فرو میباشاند.
کتاب «کتابفروشی موریساکی» نوشته ساتوشی یاگیساوا، یک رمان دلنشین و آرامبخش است که داستان زندگی روزمره در یک کتابفروشی کوچک و دوستداشتنی را روایت میکند.
برشهر و سبزشهر دو سرزمین کنار یکدیگرند اما با دیواری طلسم شده در بینشان. برشهر، شهری خشک و دور از سرسبزی است و ساکنینش کارگران سبزشهرند. آبتین نوجوان شجاع و قهرمان برشهر در این داستان میکوشد تا مردمان سرزمینش را از این خشکسالی نجات دهد....
دُرناها در آسمان دنبال هم پرواز میکردند و آوازشان هوش از سر آتلی و آلتین برده بود. پاهای بلند هر درنایی به زیر دم کوتاهش بود و با بالهای پهن و سفید به آرامی پرواز میکرد و گردن کشیدهاش مانند نی چوپانها بود...