من نمى دانم چرا تصور مى كنيم كه آدميزاد مثل ساعت هاى شنى قديمى ست كه با برگرداندن آن به يكباره مى توان همه چيز را از نو شروع كرد؟ از نقطه صفر و بدون پيشينه قبلى با آمادگى كامل براى تبديل شدن به بهترين نسخه خود با تجربه گرفتن از ناكامى ها و سَرخوردگى هاى پشتِ سر!
«برای بار آخر بخند» اثری روایی و تازه در حوزه داستان نوجوان است. اثری که با نگاهی متفاوت به زندگی یکی از جوانترین مرشدهای زورخانه به نام مرشد عباس دائم الحضور، داستانی متفاوت از او و رفیق شفیقش پهلوان سعید طوقانی را بازگو میکند.