ماجرا از اینجا شروع شد که یکی از دوستانم به نام مایلز اسپری تصمیم گرفت برود سراغِ زنده کردن از دسترفتهها و گور دوست دخترش بِتانی بالدوین را بکند که کمتر از یک سال از مرگش میگذشت.
آندرس باربا نویسنده و شاعر و مترجم آثار ملویل و کنراد و دکوئینسی به اسپانیایی است، و جایزهی هرالده را برای رمان جمهوری مشعشع دریافت کرده است، رمانی دربارهی مرز میان خیر و شر، مدنیت و بدویت، و مقولهی کودکی و معصیت.
قبلا خانههای مردم را تمیز میکردم و حالا، باورم نمیشود که این خانه واقعا متعلق به من است. آشپزخانهای جذاب، بنبستی آرام و حیاط بزرگی که بچههایم میتوانند در آن بازی کنند. من و شوهرم سالها پسانداز کردیم تا بتوانیم به بچههایمان زندگیای را بدهیم که سزاوارش هستند.