در کتاب "طبقه وحشت" پسری در اسارت یک جادوگر است. تنها راه زنده ماندن او این است که هرشب برای جادوگر یک داستان ترسناک تعریف کند. اما او تا ابد نمیتواند جادوگر را خوشحال نگه دارد! الکس عاشق داستانهای ترسناک است و میداند که بیشتر این داستانها، پایان خوبی ندارند. ناتاشا، جادوگرِ مخوف، مدتی است که الکس را زندانی کرده و او باید هر شب، داستانی جدید برای جادوگر خلق کند تا او را راضی نگه دارد. اما رفتهرفته، داستانهای الکس رو به اتمام میروند و تمام شدن داستانهایش مساوی است با زندانی شدنش تا آخر عمر! او حالا باید فکری دیگر بکند و این داستان ترسناک واقعیای را که در آن زندانی شده طور دیگری برای خود رقم بزند.