این داستان کوتاه، با طنز تلخ و زبان خاص و موزونش، بهوضوح نقدی است بر ریاکاری، شکست نهادها و زوال روابط انسانی در جامعهای که اخلاق خود را از دست داده است.
توکار چوک در زمان ضیافت اشباح نه تنها دست به تسویه حسابی فمینیستی با افلاطون و مان میزند، بلکه میگوید آثار این دو نقاط عطف نمادینی است که با فاصله بیش از دوهزار سال از یکدیگر، پیروزی بیچند و چون مردانگی را در مدیریت فکری جهان نشان میدهد.
رمانی اتوبیوگرافیک دربارۀ خانواده، حافظه، هویت، پیری، بیماری، فراموشی، زوال، مرگ و فقدان. در شب اسیر شدهام داستانی برگرفته از تجربۀ زیستۀ آنی اِرنو، نویسندۀ فرانسوی برندۀ جایزۀ نوبل است.
داستانهایی که سامبرا مینویسد کوتاه و کم حجماند. شیوه داستاننویسی او هم همین گونه است، موجز اما صریح. ایده را یک راست روی کاغذ سرازیر میکند و حالا وظیفه خواننده است که سهمش را از این کلام موجز بردارد یا برندارد. این ویژگی در نثر او نیز بازتاب دارد. گویی خواننده رو به رویش نشسته باشد و با هم مشغول گپ و گفت باشند، بدون زبان بازی شبیه آنچه که در زبان زندگی روزمره جریان دارد.
تونیو آسپیلکوئتا رؤیایی در سر دارد: سرزمینی متحد و یکپارچه، سرزمینی غرق نغمهها و ملودیها. اما کاوش بیوقفهی تونیو در ژرفای موسیقی و تاریخ، و تلاش وسواسگونهاش برای نگارش کتابی که روایتگر این رؤیا باشد، او را به ورطهای بس پیشبینیناپذیر میکشاند، به نقطهای که بازگشت از آن میسر نیست.
اندرو، در جست و جوی آرامش و فرار از هیاهوی خستهکننده زندگی شهری به سواحل دنج و رؤیایی جنوب ایتالیا پناه میبرد. سفر او که تنها به قصد استراحتی کوتاه آغاز شده بود با دیدار کلودیو ماهیگیری خردمند و آگاه، مسیری دیگر میگیرد....