پدرو پارامو داستانی است درباره تلاش جسمی و روحی یک «کاسیکه» (لقب رئیس خانواده در برخی از نواحی آمریکای لاتین که پیشینهاش به دوران ماقبل کریستف کلمب میرسد)...
پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند. از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدر بزرگ آفرین گفتم از خدا میخواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود.قیمت واقعی اش ده دینار بود یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم.