زیبایی در تمام آفرینش حضور دارد، اما آنچه برای انسان خطرآفرین است، اینست که ما آدمیان که با انرژی الهی قطع رابطه کردهایم به خود اجازه میدهیم که تحت تاثیر افکار دیگران قرار بگیریم. ما زیبایی خویش را انکار میکنیم زیرا دیگران نمیتوانند یا نمیخواهند آن را به رسمیت بشناسند. به جای پذیرش خویشتن آن گونه که هستیم، سعی میکنیم از آنچه در اطراف ما هست تقلید کنیم. ما سعی میکنیم آنی باشیم که دیگران «زیبا» میدانند و اندک اندک روح ما پریده رنگ میشود و اراده ما تضعیف میشود و همه امکانات بالقوه ما برای زیباتر کردن جهان بر باد میرود.
فراموش میکنیم که جهان همانست که ما تصور میکنیم هست. از مهتاب بودن دست میکشیم و بدل میشویم به برکهای که نور ماه را بازتاب میدهد. فردا آب برکه در گرمای خورشید بخار میشود و همه اینها به خاطر این است که روزی کسی به ما گفته است: «تو زشتی.» یا «آن دختر زیباست.» با این سه کلمه او همه اعتماد به نفس ما را از بین برده است.
و ما زشت و تلخاندیش میشویم.