چرا مغز من تا این حد آشفته و شلوغ است...

کتاب "کار همچون زندگی" به شما می آموزد که شغل شما هرگز فقط یک شغل نیست، این موضوع همیشه با فرایند عمیق و نامرئی یافتن معنا در زندگی از طریق کار مرتبط است.

روزی داشتم به پادکست هفتگی ریچل هالیس نویسندۀ کتاب صورتت را بشور دختر جان گوش می‌دادم. گفت: «اگر رؤیایی دارید، اگر می‌خواهید کاری را انجام دهید، فقط حرف نزنید. از همین حالا عمل کنید. اگر می‌خواهید نویسنده شوید، شروع به نوشتن کنید.» این حرف‌ها باعث شد چراغی در ذهنم روشن شود،

همان طور که از عنوان کتاب مشخص است مباحث آن در دسته روابط زن و مرد و همسرگزینی است...

تصور کنید در زمین فوتبال هیچ خطایی اتفاق نمی‌افتاد. آن وقت واژه‌ای به نام پنالتی، اخطار و اخراج هم معنا نداشت...