کتاب بی یاد تو هرگز (خاطرات افسران حزب توده)
به خیابان تیر که از طرف غرب به کلى خاکى بود رسیدیم. دلم از شوق مىلرزید. او آنگاه از من در خصوص منزل محل سکونتم، وضع کلى آن از نظر همسایههاى بیرونى و درونى ما، درجه یا کیفیت کنجکاوى آنها نسبت به افسران و آمد و رفتهاى آنان، و در یک کلمه، اشکالاتى که احیاناً ممکن بود براى تشکیل حوزههاى هفتگى داشته باشیم پرسش کرد.