به خیابان تیر که از طرف غرب به کلى خاکى بود رسیدیم. دلم از شوق مىلرزید. او آنگاه از من در خصوص منزل محل سکونتم، وضع کلى آن از نظر همسایههاى بیرونى و درونى ما، درجه یا کیفیت کنجکاوى آنها نسبت به افسران و آمد و رفتهاى آنان، و در یک کلمه، اشکالاتى که احیاناً ممکن بود براى تشکیل حوزههاى هفتگى داشته باشیم پرسش کرد.
ماجرا در کرمانشاه روی میدهد و درون مایه اصلی داستان با واقعیت تلخ زندگی زنان در لایههای پایینی جامعه در آن سالها ارتباطی نزدیک دارد و در نکوهش آیین چند همسری است....
هوا گرم بود. ولی باد خنکی که اینک در نتیجۀ سرعت ماشین از شیشه به درون میوزید در مسیر جادۀ هموار، جانی به کالبد خستۀ مسافران میدمید. کمرها راست میشد و به خود نیرو میدادند تا با لبخندی مژدهبخش نگاهها را پاسخ گویند و با هم بیسخن لب به کلامی بگشایند.
نویسنده با ظرافت و هنرمندی بالا، جزئیات، فضا و اشخاص را به تصویر کشیده و تصویری از زندگی زنان طبقات پایین جامعه که از کمترین حقوق خود بهرهمند نمیشوند به نمایش گذاشته است.