افسانه نجمآبادی، مدت کوتاهی پس از درگذشت پدرش، درمییابد که او در خفا برای بار دوم تشکیل خانواده داده و خودش هم خواهری دارد که از وجودش بیخبر بوده است. این اتفاق تبدیل به ایدۀ اصلی کتاب حاضر شده است.
ما همواره آنقدر دنبال موفقیت میدویم که دیگر فرصتی برای اهمیت دادن به تفکرات و عواطفمان باقی نمیماند! نیل برتون در ادعایی بدیع و جالب میگوید این هنر شکست/شکست خوردن است که چنین فرصتی را لابهلای دوندگیهای جنونآمیز روزانهمان فراهم میکند. در نتیجه، ما بعد از بازتعریف مفهوم «دستاورد یا موفقیت»، تازه متوجه اهمیت و زیبایی «نرسیدن یا شکست» میشویم.