بازل چله تابستان کمیسر هونکلر بعد از آبتنی صبحگاهی اش ناگهان مردی را میبیند که قصد دارد خودش را از پل یوهانیتر به رودخانه راین بیندازد. قضیه در نگاه اول خودکشی به نظر میرسد اما هونکلر به این اتفاق شک میکند و تصمیم می گیرد خودش ماجرا را دنبال کند. پس به دنبال سرنخ ها میرود او در پی یافتن این سرنخ ها ناچار میشود قوانین را هم زیر پا بگذارد از سویی در این مسیر لایه های مختلف زندگی شخصی اش هم عیان میشود