من هم تشنه بودم سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درختها. صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم من این طور مردم به زودی تنم با زمین یکی میشود.
آقای گایزر یک زمانی میدانست که جزر و مد چطور درست میشود، آتشفشانها، کوهها و غیره چطور شکل گرفتهاند. به جای اینها حالا میداند در تانکر شوفاژ چند لیتر سوخت جا میگیرد.
خواندن این کتاب هم به متخصصان حوزه روان شناسی و روانکاوی و هم به عموم علاقه مندان به خود شناسی و روان شناسی حتی هنرمندانی که مساله هویت و فردیت دغدغه شان است توصیه می شود.
«انسان و سمبولهایش»، کتابی است ساختارشکن که روان ِ آدمی و سمبولهای عمیقِ جاگرفته در زوایای ِ آن را میکاوَد، نشانههایی که جهانِ بیرونی را شکل و فُرم میبخشند.