سنگ بنای تئوری تاریخی هنر است، که بینش عمیقی را در مورد راههایی که سبکهای هنری و فرهنگی تکامل میدهند و معنا را منتقل میکنند، ارائه میدهد. پانوفسکی، مورخ هنر مشهور، از این مقالات برای کشف چگونگی شکلگیری بازنماییهای بصری و متنی توسط زمینههای مختلف فرهنگی، فلسفی و تاریخی استفاده میکند.این کتاب به سه مقاله تقسیم شده است که هر یک به جنبه متفاوتی از سبک و پیامدهای آن برای تاریخ هنر و نظریه فرهنگی میپردازد. مقاله اول با عنوان "تاریخ هنر به عنوان یک رشته انسانی"، توسعه تاریخ هنر را به عنوان یک زمینه بررسی میکند و رابطه بین فرم هنری و تاریخ فکری را بررسی میکند. پانوفسکی بر اهمیت درک سبک نه صرفا به عنوان یک عنصر تزئینی یا سطحی، بلکه به عنوان بازتابی از جریانهای عمیقتر فلسفی و فرهنگی تأکید میکند. مقاله دوم، "سبک و رسانه در قرون وسطی" بر رابطه خاص بین سبک و فرهنگ مادی در هنر قرون وسطی تمرکز دارد. پانوفسکی به این موضوع میپردازد که چگونه سبکهای هنری تحت تأثیر رسانههای مورد استفاده، مانند نقاشی، مجسمهسازی، و معماری قرار گرفتند و اینکه چگونه این سبکها تفکر، مذهب و نظم اجتماعی قرون وسطی را منعکس میکردند. تحلیل او فراتر از عناصر بصری است تا معانی متافیزیکی و نمادین موجود در آثار هنری قرون وسطی را در نظر بگیرد. مقاله پایانی، "مفهوم «شکلنگاری» و «شکلشناسی» هنر"، تمایز مهم بین شمایلنگاری (مطالعه موضوع و نمادگرایی) و شمایلشناسی (تفسیر عمیقتر از معنای فرهنگی در پس آن نمادها) را معرفی میکند. رویکرد پانوفسکی در این مقاله، درک دقیقتری از هنر را به عنوان رسانهای تشویق میکند که هم پیامهای صریح و هم ضمنی را درباره ارزشها، باورها و جهانبینی خالقان و بینندگانش منتقل میکند.