در زندگی لحظاتی هست که انسان در حالی که در اتاقی تاریک دراز کشیده است، سرمایی در هوا احساس میکند که نشانهی یک حضور قابل لمس است. کوتاهی عمرمان بدون هیچ ابهامی به وضوح احساس میشود. زندگی هیچ یک از ما انسانها را جانبدارانه مورد توجه قرار نمیدهد....
در دبیرستانی که دانشآموزان به معنای واقعی کلمه به شکار و شکارچی تقسیم شدهاند، دوستیها صلح شکنندهای را حفظ میکنند. چه کسی از میان آنها یک "بیستار" خواهد شد - قهرمانی که مقدر شده در جامعهای که ذاتاً مملو از بیاعتمادی است همه را رهبری کند؟