کتاب زندگی نورا استفنز است. او معمولاً به عنوان قهرمان شناخته نمیشود.تنها افرادی که نورا برای آنها قهرمان است مشتریانش هستند که برایشان معاملات بزرگی به عنوان یک کارگزار ادبی سرسخت انجام میدهد و همین طور خواهر کوچک محبوبش لیبی.

ده ماه پس از مرگ مادر راوی قهرمان این کتاب به لندن سفر می کند این شهر مورد علاقه مادرش بود و وقتی راوی در خیابان ها سرگردان است خودش را در حال انعکاس زندگی مادرش و رابطه آن ها می بیند.

آن ها همان چیزهایی را ،با من به منت باز می گردانند که من دورشان انداخته بودم اما به ازای چیزهای کم ارزش و حتی بی ارزش تمام وجود من را مطالبه میکردند.

نگاه چند جانبه نویسنده به آیند حیات بشری...

نویسنده "نمی‌تواند در خدمت کسانی باشد که تاریخ را برمی‌سازند؛ بلکه باید در خدمت کسانی باشد که تاریخ را تحمل می‌کنند

درباره سه نبرد معروف گرانیکوس، ایسوس و گوگمل است...