متن حاضر هم برای خوانندگان آثار داستایفسکی و هم برای مخاطبان تفکر کریستوا اثری روشنگر و قابل اعتنا است و تو گویی به سفری در جهان و حیات ذهن بدل می گردد.
این کتاب نشان می دهد که ابتذال هایدگر نه از اندیشه هستی ، بلکه از اندیشه ی تاریخ تقدیر یکتا و تمنای پرشور یک «سرآغاز جدید» نشأت می گیرد؛ افتتاح بنیادگذاری و هستن در امر آغازین که همانا وسوسه ی دیرین متافیزیک است.
در روایتهای او، مرز میان اثر نظری و اثر داستانی مخدوش میشود. در توماس تاریک همهی جلوههای هنر روایت بلانشو را میتوان یافت: داستانی که بیشتر بر یادآوریها و تکگوییهای درونی استوار است تا کنش شخصیتها.