اکنون اما آن سایه روبه رو نه یک و هم و گمان بلکه خود ابوالفضل بود که با بوی تند سیگارش میان قاب در زیرزمین به هیئت زندانیان یا شاید هم بازجویی ایستاده مانده بود.
در این کتاب ماجرای جادوگر قلابی بیان میشود که مرتب خراب کاری به بار می آورد جادوگر قلابی تنبیه میشود اما درس نمیگیرد و به کارهای ضد اجتماعی اش ادامه میدهد.