«گوهران گران» رمانی تاریخی است در مورد زندگانی چهارده نفر از افراد تأثیرگذار در فرهنگ ایران که با توجه به افسانهها، اسطورهها و گزارشهایی که از آنها در تاریخ و ادبیات ما آمده نوشته شده است.
شقایق دختر خانوادهی شادفر از سالها پیش درگیر رویاییست که رفتهرفته برایش تبدیل به کابوس میشود. برادرش که دانشجوی روانشناسیست، مصرانه دنبال علت آن معماست و از خانوادهاش میخواهد شقایق را نزد استادش ببرند تا درمان شود. اما با مخالفت مادرش روبرو میشود. موضوع برایش بغرنج میشود و تصمیم میگیرد به تنهایی قضیه را پیگیری کند. با مراجعه به مشاور و روانپزشک برای حل مشکل شقایق، پای پدر و مادر به کلینیک باز میشود. یک موضوع به نظر ساده کنار میرود و پرده از واقعیتی مبهم برمیدارد. ماجرا مربوط به گذشتهی نه چندان دوریست که هیچکدام از آن اطلاعی ندارند. حقیقتی که با ورود یک زنِ ناشناس تبدیل به معما میشود. برای باز شدن این گرهی کور به تاجری خوشنام برخورد میکنند که ظاهرا ربطی به آنها ندارد. اما هر چه پیش میروند گرهها کورتر و معما گنگتر میشود. بالاخره جایی که انتظارش را ندارند، سروکلهی زنِ رویاهای شقایق پیدا میشود...
خودت و دوست دارم اما این همه حق به جانبیت و.... نه. - راه داره عوضش کن صورتش را آرام جلوتر کشید و لبانش را کنار لبانم چسباند و گفت: - تو که بلدی چطوری گربه رقصونی کنی. من؟ لبش را روی صورتم کشید و تمام احساسم را به بازی گرفت - کافیه فقط چشات و خوب باز کنی تا ببینی کوتاه و مقطع لب زیرینم را بوسه زد. - من.... این منی که با منه رو دیگه خیلی وقته نمیشناسم قلبم بیامان کوبید. - دیگه هیچ وقت خودت و این طوری ازم دریغ نکن نامش لرزان از میان لبانم خارج شد. - ندیدنت روانیم میکنه
کویر، روایتی عاشقانه از دلهای تب کرده و دستان داغ از حضور هنر، عشق، دوستی ... حوا شدگانی که از بهشت گذشتند و قدم به جهنمِ سبز شدهی دنیایشان گذاشتند. کویر حکایتی از هشت جوانِ به عشق زدهی دلداده که هرکدام به تنهایی سخنی به درازای تاریخ عاشقی دارند. از خاک سوخته در تبِ کویر سر بر آوردند و قرار گذاشتند به جاودانگی ... کویر راوی آدمکهای برخاسته از خاک است.