نسیم بعد از یک کمای سه ماهه به هوش آمده و بخشهایی از خاطراتش را از دست داده است. به یاد دارد که پسری را دوست داشته ولی هیچ اثری از آن پسر نیست و خانوادهاش چیزهایی میگویند که با بعضی از خاطرات خودش در تناقض است و به تدریج معماهای پیچیدهای درست میشود که تلاش نسیم برای حل کردنش داستان جذابی میسازد.
این کتاب در ده فصل گردآوری شده است که عبارتند از: رویای من، مارادونا، مارادونا دادگاهی میشود، عاشیق شهریار، اشغال مدرسه از سوی جنیان، جام جهانی رویا، رویا زنجیرشدنی نیست، چرا چهگوارا؟، رویای من زاپاتا، قصهی مردی که نبود و رویا فروشی نیست.
پشت پنجره خاورمیانه چیزهای زیادی دیده میشود که در واقع دیدنی نیست؛ مثل جنگ، از دست دادن همه عزیزان، خرافه پرستی، افراطی گرایی و قانقاریا... قانقاریا بیداد میکند؛ باید قطع گردد هر آنچه باعث پخش شدن بیماری در کل بدن میشود. اعتقادات مخرب و اندیشههای فاسد که جامعه را دچار قانقاریا کرده...